از سوپر مارکت محل یک بستنی عروسکی میخرم و لیسش میزنم ویک آب معدنی که بعدش بخورم و بعد، از آقای فروشنده تشکر میکنم و لبخند میزنم و خداحافظی میکنم . پیاده راه می روم و از تاکسی های زرد و مشکی خدافظی میکنم،از تمام مسیرهایی که شب ها تنهایی قدمشان می زدم خدافظی میکنم،از پل هوایی که با خودم فکر می کردم بالاخره یک شب بارانی می آید که دستان کسی را می گیرم و با هم از آن بالا ماشین هارا نگاه می کنیم و برایشان تُف می اندازیم خدافظی میکنم، از بی آرتی های ولیعصر و پارک ملت خدافظی می کنم،از مغازه کتاب فروشی خیابان کریم خان خداحافظی میکنم،از مغازه متروکی که فکر می کردم یک روز کافه ایی می شود که من با معشوقه ام زیاد آنجا میروم خدافظی میکنم،
از اتوبانِ شلوغ که همیشه می خواستم کسی را پیدا کنم که سر چشم بسته رد شدن از اتوبان باهاش شرط ببندم خدافظی می کنم،از پنجره ی خانه دختری که خیلی دوستش دارم خدافظی میکنم،حتی از خود دختر هم در ذهنم خدافظی میکنم،با همه پیاده رو هایی که به خانه مان می رسند خدافظی میکنم. به خانه میرسم و زنگ را میزنم و مدام لبخندم را حفظ میکنم . در حال غذا خوردن و حرف زدن لبخند میزنم و شوخی های خنده دار می کنم،اما وقتی که شب میشود و هیچ اتفاقی نمی افتد و می فهمم که من هنوز زنده ام،بغضم میترکد. رادیو هم مثل همیشه روشن است و شعری از فرهاد پخش می کند : من دلم سخت گرفته است از این / میهمان خانه ی ، مهمان کش روزش تاریک .
ه‍.


هکس خدافظی ,میکنم ,میکنم،از ,خانه ,های ,میزنم ,خدافظی میکنم،از ,میزنم و ,تاکسی های ,از تاکسی ,های زردمنبع

یه وقتایی هست که میخوای برگردی

پیاده راه می روم و از تاکسی های زرد و مشکی خدافظی میکنم

کنسرت حمید هیراد روی تخت بیمارستان

گسترش coronavirus ، بسیاری از سوالات و برخی از پاسخ ها

روماریو بازیکن تاریخ ساز برزیل

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ایکس بیت | مرجع دانلود و خرید و فروش بیت و تکست هیئت انصارالمهدی جده بزرگ وبلاگ سایت تبلیغات قالیشویی مجله خبری تخصصی فناوری و موبایل های هوشمند روزنامه شرق باسکول پیام توزین خرید و فروش لوازم یدکی لودر هپکو مرجع تخصصی فناوری و رایانه ایران justiceyltxokct9 daily سایتی برای همه